(فرهنگ چیست? (بخش هفتم

اگر بخش ششم را نخوانده اید میتوانید از طریق این لینک بخوانید فرهنگ چیست؟ (بخش ششم)

۱- تفاوت‌ های اساسی بین فرهنگ و مذهب:

فرهنگ مجموع های از آداب، رسوم، باور ها، زبان، هنر ها، قوانین و رفتار هایی است که به ‌طور مشترک در یک جامعه یا گروه خاص به آنها پایبندند. فرهنگ می‌ تواند به طور مداوم تغییر کند و ممکن است به دلایل مختلف اجتماعی، تاریخی یا اقتصادی دچار تحول شود. فرهنگ همیشه به نیاز ها و شرایط خاص زمان و مکان مرتبط است و بسیاری از اجزای آن ممکن است وابسته به تغییرات و تحولات اجتماعی باشد. مذهب، از طرف دیگر، بیشتر به یک سیستم باور های خاص مربوط می‌ شود که معمولاً حول یک موجود عالی (مانند خدا یا خدایان) و آموزه‌ های اخلاقی و روحانی استوار است. مذهب غالباً به اصول معنوی و فلسفی می‌پردازد و اغلب بر پایه متون مقدس یا آموزه‌ های روحانی بنا شده است. مذهب معمولاً ثبات بیشتری نسبت به فرهنگ دارد و معمولاً تغییرات آن با کُندی و تدریجهمراه است.

۲- نقاط اشتراک فرهنگ و مذهب:

با اینکه فرهنگ و مذهب از جنبه‌ های مختلف با هم تفاوت دارند، اما می‌ توانند در بسیاری از موارد با یکدیگر پیوند داشته باشند:
تأثیر متقابل: در بسیاری از جوامع، مذهب بخش جدایی‌ناپذیر از فرهنگ است و تأثیرات فرهنگی در چارچوبهای مذهبی می‌گنجند. به ‌طور مثال، در بسیاری از جوامع اسلامی، آداب روزمره زندگی و سنت های فرهنگی به ‌طور مستقیم تحت تأثیر آموزه‌ های دینی قرار دارد. در همین حال، مردم از طریق مذهب مفاهیم اخلاقی، رفتار اجتماعی، مراسمهای مذهبی و جشنها را به نسل‌ های بعدی منتقل می‌ کنند.
آداب مذهبی به عنوان بخشی از فرهنگ: در بسیاری از جوامع، آداب و رسوم مذهبی جزئی از فرهنگ روزمره به شمار می ‌آیند. به ‌طور مثال، جشنها و مناسبت‌ های مذهبی مانند عید قربان، کریسمس یا نوروز، هم‌زمان با معنای مذهبی‌شان، جزئی از فرهنگ مردم و تاریخ آنها هستند.

۳- دلایل مغالطه بین فرهنگ و مذهب:

در برخی مواقع، مرز بین فرهنگ و مذهب به ‌طور مبهمی تعریف می‌ شود و این می‌ تواند منجر به مغالطه‌ های شود. دلایل این مغالطه‌ ها عبارتند از:
ادغام باور های مذهبی با رفتار های فرهنگی: در بسیاری از جوامع، مردم آداب مذهبی خود را به عنوان بخشی از هویت فرهنگی‌شان در نظر می‌ گیرند. این ممکن است باعث شود که فعالیت‌ های مذهبی که در ابتدا مبتنی بر اعتقادات دینی بود هاند، به ‌طور طبیعی با سایر جنبه‌ های زندگی اجتماعی ادغام شوند. برای مثال، در فرهنگ‌ های اسلامی، بسیاری از آداب روزمره مانند وضو گرفتن، نماز خواندن، یا حتی روزه‌داری به عنوان بخشی از هویت فرهنگی افراد تلقی می‌ شود، نه فقط به‌ عنوان انجام وظایف دینی.
معتقدات مذهبی به عنوان بخشی از هویت قومی یا ملی: در بسیاری از فرهنگ‌ ها، مذهب به‌ عنوان بخشی از هویت قومی یا ملی در نظر گرفته می‌ شود. به ‌طور مثال، در برخی جوامع عربی، مذهب اسلام جزئی از هویت فرهنگی و ملی به حساب می ‌آید. این باعث می‌ شود که دین و فرهنگ به یکدیگر گره خورده و مرز میان آنها محو شود. در چنین جوامعی، هر گونه انتقاد از مذهب ممکن است با حمله به هویت ملی یا فرهنگی تعبیر شود.
تأثیر مذهب در شکل‌ گیری قوانین و رفتار های اجتماعی: در جوامعی که مذهب نقشی پررنگ در سیاست و قوانین دارد، تمایز بین فرهنگ و مذهب می‌ تواند کمرنگ شود. برای مثال، در برخی از کشور ها که قوانین مبتنی بر اصول مذهبی هستند، ممکن است مردم رفتار های خود را نه تنها به دلیل باور های دینی، بلکه به عنوان یک الزام فرهنگی یا اجتماعی رعایت کنند.
پذیرش دین به عنوان معیار اجتماعی: در برخی جوامع، پیروی از یک مذهب خاص نه تنها به عنوان یک انتخاب دینی، بلکه به عنوان یک الزام فرهنگی و اجتماعی دیده می‌ شود. به ‌طور مثال، در برخی جوامع سنتی، ممکن است افراد به ‌طور اجتماعی مجبور شوند در مناسک مذهبی شرکت کنند، حتی اگر در درون خود به ‌طور کامل به آنها ایمان نداشته باشند.

۴- چگونه میتوان فرهنگ را از مذهب تفکیک کرد؟:

برای جلو گیری از مغالطه بین فرهنگ و مذهب، باید تلاش کرد که تفاوت‌ های این دو مفهوم را روشن کنیم و افراد را به‌سمت تفکیک آگاهانه‌ تری هدایت کنیم:
تبیین دقیق‌تر مفاهیم: یکی از راه‌ ها برای جلو گیری از مغالطه بین فرهنگ و مذهب، آموزش و تبیین دقیق‌تر مفاهیم این دو است. باید مردم آگاه شوند که مذهب و فرهنگ، هرچند می‌ توانند به یکدیگر پیوند داشته باشند، اما از جنبه‌ های متفاوتی برخوردارند. این می‌ تواند در کاهش ابهامات و برداشت‌ های اشتباه کمک کند.
تقویت تفکر انتقادی: تقویت تفکر انتقادی و علمی می‌ تواند به افراد کمک کند که تفاوت‌ های میان این دو مفهوم را بهتر درک کنند. هنگامی که افراد توانایی تحلیل و ارزیابی مفاهیم مختلف را داشته باشند، بهتر می‌ توانند تفاوت‌ ها و اشتراک‌ ها میان فرهنگ و مذهب را شناسایی کنند.
احترام به تفاوت‌ های فرهنگی و مذهبی: باید توجه داشت که در برخی جوامع، مذهب و فرهنگ می‌ توانند به ‌طور هم‌زمان وجود داشته باشند و هر یک خصوصیاتی خاص خود را داشته باشند. این تفاوت‌ ها نباید باعث اختلاف یا تعارض شوند، بلکه باید با احترام به یکدیگر نگریسته شوند. این رویکرد می‌ تواند به تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش تنش‌ های فرهنگی و مذهبی کمک کند. فرهنگ و مذهبهر دو از ارکان مهمهویت‌ های انسانی و اجتماعی هستند، اما این دو مقوله متفاوت از همهستند و باید با دقت از یکدیگر تفکیک شوند. مغالطه میان فرهنگ و مذهب بیشتر زمانی رخ می‌ دهد که باور های مذهبی به‌ عنوان بخشی از هویت فرهنگی یک جامعه در نظر گرفته می‌ شود. با آموزش، تبیین صحیح مفاهیم، و تقویت تفکر انتقادی میتوان این مغالطه‌ ها را کاهش داده و تفاوت‌ های میان این دو مفهوم را به وضوح بیان کرد
مذاهب در فرهنگ‌ های مختلف می‌ توانند به توسعه و ترویج خرافات نقش ایفا کنند. این امر بخصوص در جوامعی که تفکرات مذهبی در آنها با باور های خرافی و سنت های غیرعلمی تداخل دارد، بیشتر دیده می‌ شود. در واقع، گاهی اوقات، باور های مذهبی در کنار آداب‌ ورسوم فرهنگی و اجتماعی باعث می‌ شوند که خرافات به‌ عنوان بخشی از مذهب پذیرفته و حتی ترویج یابند. اما باید توجه داشت که این نقش همیشه وجود ندارد و بستگی به نحوه تعامل و تفسیر آموزه‌ های مذهبی و فرهنگی در هر جامعه دارد. در ادامه، به بررسی نحوهٔ تأثیر مذاهب بر ترویج یا تقویت خرافات در برخی جوامع پرداخته ایم:
مذهب و خرافات به عنوان بخشی از سنت ها و آداب ‌ورسوم
در بسیاری از جوامع، بخصوص در فرهنگ‌ های سنتی، باور های مذهبی ممکن است با خرافات و آداب ‌ورسوم غیرعلمی ترکیب شوند. این ترکیب می‌ تواند باعث شود که افراد برخی از خرافات را به عنوان بخشی از اعتقادات مذهبی خود بپذیرند. مثال: در برخی از جوامع، ممکن است برخی مراسم مذهبی یا آداب ‌ورسوم خاص با باور های خرافی همراه شوند. مثلاً در برخی از فرهنگ‌ ها، مردم برای دفع بلا یا مشکلات به مراسم خاص مذهبی روی می‌آورند که بیشتر جنبه خرافاتی دارند تا مذهبی. در برخی جوامع، افراد ممکن است برای رفع مشکلات شخصی یا اقتصادی به دعا ها یا آداب خاصی متوسل شوند که بر پایه خرافات استوار هستند، اما در قالب مذهبی پذیرفته شده اند.
سوءاستفاده از مذهب برای ترویج خرافات
گاهی اوقات، افرادی که از قدرت مذهبی برخوردارند، از جایگاه خود برای گسترش خرافات استفاده می‌ کنند. این می‌ تواند باعث شود که برخی از باور های غیرعلمی در جامعه پذیرفته شده و به‌ عنوان اصول مذهبی یا دینی شناخته شوند. مثال: در برخی جوامع، رهبران مذهبی ممکن است برای تقویت قدرت خود، به‌جای ترویج آموزه‌ های علمی و منطقی، برخی خرافات را ترویج دهند. مثلاً ممکن است برخی از مبلغان مذهبی ادعا کنند که انجام یک عمل خاص یا گفتن یک دعا می‌ تواند مشکلات فردی یا اجتماعی را حل کند. این نوع تفسیر های غیرعلمی می‌ تواند به گسترش خرافات در سطح جامعه منجر شود.
مذهب و اعتقاد به قدرت‌ های ماورایی
در بسیاری از مذاهب، مفهوم قدرت‌ های ماورایی مانند ارواح، شیاطین، یا نیرو های الهی وجود دارد که در بسیاری از مواقع به باور های خرافی و رفتار های غیرعلمی منجر می‌ شود. این باور ها می‌ توانند موجب ترس و نگرانی‌ های غیرضروری در میان مردم شوند و افراد را به انجام کار هایی سوق دهند که منطق و علم از آنها پشتیبانی نمی‌ کند. مثال: در برخی فرهنگ‌ ها، اعتقاد به ارواح یا شیاطین می‌ تواند باعث شود که مردم باور کنند بیماری‌ ها یا مشکلات ناشی از تسلط نیرو های منفی است. این باور ممکن است افراد را به‌جای مراجعه به داکتر یا درمانهای علمی، به سمت درمانهای خرافی یا آیینهای مذهبی برای دفع این نیرو ها سوق دهد.
تداخل آموزه‌ های مذهبی با علم و عقلانیت
در جوامعی که آموزه‌ های مذهبی با علم و تفکر عقلانی تداخل دارند، ممکن است خرافات تقویت شوند. در این جوامع، افراد ممکن است برای حل مسائل پیچیده زندگی، به جست ‌وجوی پاسخ‌ هایی غیرعلمی بپردازند که در قالب مذهب و دین گنجانده شده اند. مثال: در برخی از مذاهب، باور به آیات یا احادیث خاص به‌ عنوان پاسخ به مسائل روزمره زندگی می‌ تواند موجب شود که مردم به ‌جای استفاده از راه‌حل‌ های علمی و منطقی، به دنبال راه ‌حل‌ های غیرعلمی و مذهبی باشند. به‌ عنوان مثال، در برخی جوامع ممکن است برای درمان بیماری‌ ها به خواندن دعا ها یا برگزاری مراسم خاص مذهبی روی آورند، به ‌جای اینکه از روش‌ های طبی استفاده کنند.
اثر مذهب در تثبیت باور های خرافی
مذهب می‌ تواند به تثبیت باور های خرافی کمک کند زیرا بسیاری از افراد مذهب را به‌ عنوان یک منبع معتبر و قطعی از حقیقت می‌ شناسند. هنگامی که خرافات به ‌طور غیرمستقیم یا مستقیم در چهارچوبهای مذهبی ارائه شوند، این باور ها بیشتر به عنوان «حقیقت» پذیرفته می‌ شوند. مثال: در برخی از جوامع، مردم ممکن است به طالع‌بینی یا پیشگویی‌ های مذهبی اعتقاد داشته باشند که ریشه در باور های خرافی دارند. این باور ها به ‌طور سنتی از نسل به نسل منتقل می‌ شوند و گاهی اوقات در قالب دین و مذهب به مردم آموزش داده می‌ شوند.
چلنجها و فرصت‌ ها برای مقابله با خرافات در مذاهب
در برخی از جوامع مذهبی، همچنان که خرافات در قالبهای مختلف در حال گسترش هستند، امکان مقابله با آنها وجود دارد. با تلاش برای تفسیر مجدد آموزه‌ های مذهبی و ترکیب آنها با علوم روز، میتوان بسیاری از باور های خرافی را به چلنج کشید.

ادامه دارد…

حق چاپ ونشر این مقاله محفوظ است در صورت استفاده از آن باید نام داکتر صالحه واهب واصل و لینک منبع ذکر شود.

فهرست منابع مورد استفاده در نگارش این مقاله در بخش آخری آورده شده است.

Leave a Comment